دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
استاد علوم حدیث دانشگاه الازهر مصر شیخ الاحمدی عبدالفتاح

حوزه/ شیخ الاحمدی عبدالفتاح در گفت‌وگو با خبرنگار «حوزه» در قاهره گفت: احکام اسلامی برپایه عقل بنا می شوند، از این رو دین جایگاه والایی را برای آن در نظر گرفته و به آن اهمیت می دهد.

استاد علوم حدیث دانشگاه الازهر مصر شیخ الاحمدی عبدالفتاح در گفت‌وگو با سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، خاطر نشان ساخت: خداوند با ذکر آیه «إن هذا القرآن یهدي للتي هي أقوم»به ما یاد آوری می کند که به راستی چگونه با وجود کتاب قرآن و سنت پیامبر که می توانند نقشه راه امت اسلامی را به سمت کمال و رستگاری و استقامت ترسیم کنند، به قوانین بشری که شالوده فکر آن عقل ناقص بشری بوده تن بسپاریم و در مسیر آن حرکت کنیم.

متن این گفت‌وگو به شرح زیر است:

اهل بیت(ع) در سیره خود تاکید و اهتمام زیادی به وحدت اسلامی داشته اند. این سیره اهل بیت (ع) چگونه به وحدت هرچه بیشتر مسلمانان کمک می کند؟

اهل بیت(ع) نماد وحدت اسلامی هستند و سیره آنها دوای درد تمام مشکلات امت اسلامی است؛ در واقع باید گفت که اگر مسلمانان سیره این خاندان را دنبال کنند از هرگونه لغزشی در امان مانده و حتی به سمت درگیری های مذهبی که درحال حاضر بر حیات جامعه اسلامی چیره گشته نیز کشیده نخواهند شد.

در این باره خداوند می فرماید:«واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا»،«ولاتنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم واصبروا إن الله مع الصابرین»؛ با توجه به این نکات، در عجبم که چرا هیچ گاه به وحدت کلمه کاملی دست پیدا نکرده ایم حال آنکه معبود و پیامبر و کتاب و قبله مشترکی داریم. خداوند سبحان در آیاتی دیگر می فرماید: :«إن هذه أمتکم أمة واحدة وأنا ربکم فاعبدون» (الأنبیاء 92) ،«و إن هذه أمتکم أمة واحدة و أنا ربکم فاعبدون»(المؤمنون 52).

شاعر نیز درخصوص وحدت میان مردم چنین می‌سراید:

کونوا جمیعا یا بني إذا اعتری ... خطب و لا تفرقوا آحـــــــادا

تأبی الرماح إذا اجتمعن تکسرا ... و إذا افترقن تکسرت أعوادا

از طرفی خداوند با ذکر آیه «إن هذا القرآن یهدي للتي هي أقوم»به ما یاد آوری می کند که به راستی چگونه با وجود کتاب قرآن و سنت پیامبر که می توانند نقشه راه امت اسلامی را به سمت کمال و رستگاری و استقامت ترسیم کنند، به قوانین بشری که شالوده فکر آن عقل ناقص بشری بوده تن بسپاریم و در مسیر آن حرکت کنیم.

لازم به ذکر است که اگر مسلمان سرتاسر جهان، کینه توزی و دشمنی را کنار بگذارند و به وحدت کلمه برسند، با توجه به امکانات و ابزاری که در دست دارند قدرتی را تشکیل خواهند داد که هیچ کس یارای مقابله با آن را نخواهد داشت«کنتم خیرأمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله».

 

یکی از ابزارهای شناخت و معرفت که خداوند به انسان ها ارزانی داشته عقل است. از دیدگاه شما عقل چه جایگاهی در بنای تمدن اسلامی جدید دارد؟

احکام اسلامی برپایه عقل بنا می شوند، از این رو دین جایگاه والایی را برای آن در نظر گرفته و به آن اهمیت می‌دهد ؛همچنین باید خاطر نشان ساخت که آیات زیادی بر اهمیت مسئله تعقل اشاره دارد :«إن في خلق السماوت والارض واختلاف اللیل والنهار لآیات لأولی الألباب»،«کلوا و أرعوا أنعامکم إن في ذلك لآیات لأولی النهی»،« هل في ذلك قسم لذي حجر».

پیامبر نیز می فرماید: «خداوند عقل را از نورعلم خودش آفرید، علمی که نه پیامبری توانسته آنرا درک کند و نه فرشته ای مقرب،علم را در نهادش قرار داد و درک را در ظاهرش(گویی عقل را به آدمی تشبیه کرده است) و زهد را در سرش و حکمت را برسر زبان و مهربانی را در ذهنش و رحمت را درقلبش».

خداوند عقل را با ده چیز قدرت بخشید :یقین، ایمان، صدق، آرامش، اخلاص، مهربانی، بخشش، خشوع، تسلیم و شکر؛ سپس خطاب به عقل گفت: تدبر کن، آنگاه عقل تدبر کرد. سپس گفت: قبول کن و عقل نیز پذیرفت، سپس دستورداد که سخن بگوید و عقل لب به سخن گشود: حمد و سپاس خدایی را که نه دشمنی دارد ونه همتایی و نه مانندی ، خدایی را که همه کائنات در برابر عظمتش سر تسلیم فرود می آورند.

سپس خداوند آن را مخاطب قرار داد و گفت: به عزت و جلالم قسم چیزی زیباتر و مطیع تر و والاتر و شریف تر و عزیزتر از تو نیافریدم؛ بدان که وحدانیت ،عبادت ، امید، طلب، ترس از عظمت، حذر، ثواب و مجازات همه و همه با تو معنی پیدا می کنند چرا که فردی که از تو برخوردار باشد بدون تو هیچ یک از این اعمال را انجام نخواهد داد.

پس از آن، عقل سر بر سجود آورد و هزار سال در آن حالت باقی ماند؛ سپس خداوند فرمود: سر از سجده بردار و اگر درخواستی داری بگو تا برایت فراهم آورم و اگر شفاعتی می خواهی بگو تا شفاعت کنم، عقل سر از سجده برداشت وگفت: خداوندا هر آنکه من را در نهاد او قرار می دهی را شفاعت می کنم؛ خداوند رو به سوی فرشتگانش کرد و فرمود: شما را شاهد می گیرم که هر آنکه عقل را در نهادش قرار دادم شفاعت کردم.

ابن عباس می گوید: شالوده و اساس دین عقل است، اگر به انجام واجباتی مشغولیم یا پروردگارمان را شناختیم و یا اگر توسلم می جوییم دلیل همه اینها عقل است.

در راستای سخن درباره عقل، هرآنچه بشریت تاکنون به آن دست یافته، به دلیل برخورداری از عقل است و به اعتقاد من عاقل ترین افراد بعد از پیامبر(ص)، حضرت علی (ع) است و بهترین نشانه این مدعا کتاب «نهج البلاغه» می باشد.

خداوند به انسان دارای عقل جایگاه خلیفه اللهی را عطا کرد، با توجه به این، انسان نیز از توانایی خود در جهت خدمت به هم نوع استفاده کرد و به ساختمان سازی، سد سازی، مرزبندی، ساخت ماشین های پیشرفته، کشتی ها، هواپیما ، موشک ها و خمپاره ها دست زد که ساخت تمام اینها تنها با استفاده از یک دهم قدرت تعقل وی به بود حال تصور کنید اگر می توانست از بقیه توانایی اش در راه علم و عمل نیکو و به دور از ضرر رسانی به بشریت استفاده کند چه ماحصلی داشت.

به قطع هرانسانی که با هدف خدمت به بشریت عقل خود را به کار می گیرد، نمونه یک انسان عاقل به تمام معناست که این خصلت دقیقا بر شخصیت حضرت علي(ع) مطابقت دارد؛ پیامبر می فرماید: «خداوند به من پنج خصلت داد و به علی نیز پنج خصلت ، به من شیوایی سخن را عطا کرد و به علی جامعیت علمی را، مرا پیامبر قرار داد و علی را وصی و جانشین من، حوض کوثر را از آن من کرد و چشمه آب سلسبیل را از آن علی ، به من وحی می کرد و به علی الهام، مرا به آسمان برد و درمقابل تمام درب های آسمان و طبقات ناپیدا را بر علی گشود».

پیامبر همچنین می فرماید:«علی به مانند خورشید در میانه روز و به مانند ماه درآسمان شب است، خداوند به علی تنها مقداری از فضلش را عطا کرد که اگر میان جهانیان تقسیم شود...».

 

در خصوص تصوف و فعالیت هایشان توضیح دهید ؟

در خصوص ریشه نامگذاری تصوف به این نام نظرات متفاوتی وجود دارد، گروهی معتقدند که ریشه آن از «صفاء أسرار»که به معنی خلوص نیت و باطن می‌باشد گرفته شده و گروهی دیگر بر باورند که به سبب علاقه زیاد متصوفین به خداوند و اینکه همیشه خود را در صف اول حاضران در پیشگاهش می بینند به متصوفین شهرت یافته اند.

شباهت ویژگی های رفتاری متصوفین به برخی از صحابه پیامبر دلیل دیگر این نام گذاری از دیدگاه گروهی دیگر است و عده ای لباس پشمی - صوف – که پوشش پیامبران و پیشوایان است را وجه تسمیه می دانند.

 از ابوموسی اشعری نقل شده پیامبر لباس پشمی می‌پوشید، بر مرکب سوار می شد و به مهمانی فقرا می رفت، حال آنکه حسن بصری نیز می گوید: با هفتاد جنگجوی نبرد بدر همنشین بودم که تمامی آنها لباس پشمی بر تن داشتند.

ابوفتح بستی در ابیاتی می گوید:

تنازع الناس في الصوفي و اختلفوا ... وظنه البعض مشتقا من الصوف

  ولست أمنح هذا الاسم غیر فتی ... صــــافي فصوفي حتی سمي الصوفي 

 روزی پیامبر به نزد یاران خود رفت، هنگامیکه ساده زیستی و تلاش و خلوص نیتشان را دید فرمود: ای یاران من، بشارت باد برشما که شیوه ای که در حال حاضر در پیش گرفته اید، اگر به آن ایمان داشته باشید، از دوستان من در روز قیامت به شمار خواهید آمد.

رسول الله (ص)می فرماید: لباس پشمین بپوشید و کم -غذا- بخورید آنگاه«به جایگاه قدسیان راه پیدا خواهید کرد»(قوت القلوب، تألیف ابی طالب الملکی 2/167).

روزی پیامبر به همراه حضرت علی (ع) وارد باغ عامر بن سعد شد، به ناگاه نخله روبه سمت خواهرش کرد و فریاد زد: ایشان محمد مصطفی و ایشان علی مرتضی هستند، در همین حال پیامبر لبخندی زد وفرمود: ای علی، نخله  را از این پس به نام "فریاد زننده" نام گذاری کن؛ چرا که نیکی من و تو را فریاد زد؛ حماد نیز چنین می سراید:

فتکلّم النخلُ الذي فی وسطه... بفصاحة تتعجبُ الثقلانِ

من نخلة قالت هناك لأختها ... هذان أكرمُ مَن مشى هذانِ

هذا ابن عبدلله هذا صنوهُ ... هذا على العالمُ الربّانى

قد صاح هذا النخل ينشى فضلهم ... فلأجل ذلك سمى الصيحاني

سخنم را با این ابیات زیبا به پایان می رسانم:

 لو أن عبدا أتي بالصالحات غداً ... وود كل بنى مرسل وولى

وصام ماصام صوماً بلا ضجيٍ... وقــــــــام ماقام قوماً لا ملل

و حج ما حج من فرض و من سنن... و طاف ما طاف حافٍ غير منتعل

و طار في الجو لا يأوي الي احدٍ...و غاص في البحر مأمونا من البلل

يكسو اليتامى من الديباج كلّهمو... و يطعم الجائعين البر بالعسل

و عاش في الناس الافا مؤلفة   ... عارٍ من الذنب معصوما من الزلل

ما كان في الحشر عندلله منتفعا ... إلا بحب أمير المؤمنين علي

* ذکر مطالب مربوط به فرقه ها و ادیان مختلف در خبرگزاری حوزه با هدف معرفی دیدگاه ها و اعتقادات مختلف اسلامی و آشنایی مخاطب با فرق مختلف صورت می‌گیرد و به معنای تایید آن از جانب خبرگزاری حوزه نیست.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha